گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ محمدحسین لک؛ اساس تشکیل حزب، برقراری ارتباط بین مردم و حاکمیت است و احزاب به عنوان میاندار مشارکت فعالیت میکنند که این گردهمایی در حزب، کنشی جمعی معطوف به کسب قدرت است؛ اما در مسئله حزب با سوالات و چالشهای بسیاری مواجهیم، اگرچه پس از انقلاب مشروطه، احزاب در ایران متولد شدند، اما هیچگاه نظام حزبی به معنای واقعی شکل نگرفته؛ این موضوع را در سلسله گفتگوهایی با افراد فعال حزبی و اساتید دانشگاه به بحث گذاشتیم؛ در این مصاحبه به سراغ محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی رفتیم و با او در این باره به گفتگو نشستیم.
خبرگزاری دانشجو: احزاب یکی از راههای حدفاصل میان مردم و حاکمیت است؛ در دورههای مختلف شاهد وجود احزاب متنوع در کشور بودهایم اما چرا تا به حال از زمان شکلگیری احزاب در ایران یعنی دورهی مشروطه، نظام احزاب شکل نگرفته است؟
عطریانفر: در مقام آسیبشناسی، عدم توفیق احزاب در ایران را از دو زاویه میتوان بررسی کرد؛ سادهترین سرفصل این است كه کسانی که در احزاب برای خودشان راه و رسمی دارند و یک منظومه سیاسی برای فعالیت سیاسی گردآوری میکنند، صلاحیت کافی برای کار جمعی ندارند؛ در واقع علاقه دارند در یک گردهمایی سیاسی با نگاهی معطوف به کسب قدرت با هم فعالیت کنند ولی اینکه چه تکالیفی باید به عهده بگیرند و از چه اختیاراتی برخوردار باشند، معمولا تعریف روشنی ندارد اما واقعیت این است که بررسی ناتوانی احزاب و آسیب شناسی از این نقطه در گام اول شایسته نیست و باید موضوع ناتوانی و شکل نگرفتن احزاب را از زاویه دیگری بررسی کنیم.
یک نظام سیاسی مردمسالار به مردم اختیار میدهد در سرنوشت خودشان مشارکت کنند؛ در چنین ساختاری، انتخابات، رکن با اهمیتی است؛ دست بر قضا جمهوری اسلامی مدعی مردمسالاری است؛ اما نکته اینجا است وقتی میخواهیم نظامی متکی بر انتخابات شکل دهیم یک حلقه اتصالی به نام احزاب وجود دارد که حدفاصل بین تودههای مردم و راس قدرت به شمار میآید و مردم آنها را به رسمیت میشناسند.
خبرگزاری دانشجو: برای تحقق مردمسالاری و میاندار شدن احزاب باید چه رویکردی اتخاذ شود؟ آیا نیاز به تغییر قانون است؟
عطریانفر: هرم حاکمیت نظام جمهوری اسلامی اگر چه قانون اساسی دارد و در آن به مقوله احزاب اشاره شده اما نظام انتخاباتی ما حزبی نیست و تا زمانی که مسئولينِ تاثیرگذار و ارشد نظام و کسانی که میتوانند در مقام تقنین قوانین و اجرای آن نقش موثری داشته باشند، انتخابات کشور را به سمت نظامات حزبی هدایت نکنند، حزب به عنوان یک منظومهی خارج از چرخش قدرت در گوشه رینگ قرار میگیرد و هیچ گاه در متن میدان حاضر نمیشود ما باید این قضیه را اصلاح کنیم؛ شما وقتی میخواهید انتخابات برگزار کنید و انتخابات پایه تبدیل و انتقال قدرت است، اجازه میدهید شخصیتهایی از درون احزاب وارد انتخابات شوند اما این کفایت نمیکند و حزب باید ایفای نقش کند.
امروز هر دو نفری که در کنار هم فعالیت حزبی دارند با کمترین اختلاف سلیقه جدا میشوند؛ چه طور میتوانیم در کشوری که دکترین فکری و مدل مدیریتی، دو سه مدل بیشتر نیست، نزدیک به ۷۰، ۸۰ حزب داشته باشیم؛ کثرت بیش از حد احزاب دلالت بر این دارد که حزب به معنای واقعی کلمه در کشور نداریم.
در هر انتخاباتی، چه ریاست جمهوری و چه مجلس به گونهای عمل میشود که احزاب اصلاح طلب به طور کلی با رقت اندکی، افراد محدودی را معرفی میکنند و بالای ۹۵ درصد رد صلاحیت میشوند در حالی که دربارهی رقیب یعنی اصولگرایان، معکوس عمل میشود؛ این مشخصا یک آسیب اساسی است که باید رفع شود؛ پیام این رفتارهای انتخاباتی یعنی نظام سیاسی ایران در وضعیت فعلی به پدیدهای به نام دیدگاه اصلاحطلبان باور ندارد و آنها را غیرخودی تلقی میکند؛ اگر واقعا این است عذر همه را بخواهند دلیلی ندارند میدان باز کنید طرف نام حزب داشته باشد، ولی فرصتی برای رقابتهای حزبی نداشته باشد.
خبرگزاری دانشجو: احزاب در ابتدای انقلاب فعالیت خوبی داشتند مثلا حزب جمهوری در دهه ۶۰ نزدیک به دو میلیون نفر عضو داشت، تعطیلی حزب جمهوری در سال ۶۴ چه دلیلی داشت؟ و نظر حضرت امام در آن زمان چه بود؟
عطریانفر: دو میلیون نفر به نظرم اغراق شده است و واقعی نیست آیا اگر کسی حزبی را تاسیس کند شما میپذیرد مردم در صف باشند و فقط ثبت نام کنند؟ آنچه در ابتدای انقلاب بود معنای واقعی حزب نبود؛ هم در تشکیلات حزب جمهوری اسلامی، هم در داستان بنی صدر و جریان انقلاب اسلامی حتی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که خود ما درگیرش بودیم.
اما حزب جمهوری اسلامی به دلیل عدم توفیق و ناکارآمدی و اینکه منشا اختلاف هم در کشور شده بود، متوقف شد؛ ضمن آنکه کشور هم در شرایط نبرد و دفاع حماسی بود و اختلافات آثار و تبعات بدی برای جنگ داشت؛ بنابراین طبق توصیه امام، حزب جمهوری اسلامی که میتوانست یک حزب موفق باشد، فعالیتش ملغی شد؛ آقای خامنهای در آن وقت رئیس جمهور بودند، به عنوان دبیر کل حزب، مخاطب این فرمایش امام قرار گرفتند و حزب را تعطیل کردند.
خبرگزاری دانشجو: حزب کارگزاران سازندگی چگونه و در چه شرایطی تاسیس شد؟
عطریانفر: تاسیس کارگزاران به سال ۷۲ برمیگردد که در دولت هاشمی رفسنجانی تصویری نزد مدیران ارشد کشور ترسیم شده بود که باید فعالیت کنیم ولی در بزنگاه انتخابات یک تعداد چهرههای محدود متعلق به چپ و راست با پشتیبانیهای معنوی سیاسی عرصه انتخابات را به خودشان اختصاص دهند؛ حرف ما این بود که برخی از چهرهها میتوانند در نهادهای قدرت و قانونگذاری موثرتر واقع شوند که بیشتر مخاطبمان نسبت به جامعه "روحانیت مبارز تهران" بود که افرادی را در لیستشان اضافه کنند؛ سخن این بود که مثلا مجید انصاری، چون تجربه کار قانونگذاری دارد یا عبدالله نوری که تجربه کار جنگ دارند و نماینده امام در سپاه و جهاد بود و ارز کشور را در اختیار داشت، در لیست باشند؛ زمانی که دوستان بزرگوار ما در نهاد جامعه روحانیت مبارز مقاومت کردند، هاشمی با رهبری مشورت کرد و توقع هاشمی این بود که آقای خامنهای به این قضیه ورود کنند اما رهبری چنین تشخیصی ندادند؛ جهت گیری فکری و ذهنی رهبری این بود که اینها یک منظومهای شکل دهند و خودشان رقابت داشته باشند؛ فی الواقع بیش از آنکه در مقام تاسیس حزب کارگزاران، هاشمی نقش موسس داشته باشد، رهبری نقش موید داشتند.
بنابراین جمعی از خدمتگذاران سازندگی دور هم اجتماع شدند که ۱۶ نفر بودند؛ ۱۰ نفر از آنان وزرا و ۶ نفر هم از معاونین رئیس جمهور و شهردار تهران و رئیس بانک مرکزی بودند و قرارشان نبود حزب باشند، بیش از آن که ارادهشان به سمت ایجاد تشکل سیاسی طولانی مدت باشد بیشتر تمایل داشتند یک جنبش اصلاحی را ایجاد کنند که در واقع یک تحرکی متفاوت از تحرک سنتی روحانیت مبارز باشند؛ این قضیه از بیانیه اول و دومشان هم برمیآید عنوان حزب ندارد و تحت عنوان جمعی از خدمتگذاران سازندگی اولین بیانیه صادر شد.
قصدشان این بود که علاقهمندیم انتخابات را منحصر به یکی دو جریان نکنیم و ما به عنوان جریانی میتوانیم افرادی را معرفی کنیم؛ در واقع با این دست فرمان وارد فعالیت سیاسی شدند و با بیانیه اولشان موقعیتی را از خودشان در جامعه نشان دادند، در آن قضیه، بیانیه اول به قلم من نوشته شد و این اولین بار است که به این موضوع اشاره میکنم.
خبرگزاری دانشجو: حزب کارگزاران سازندگی از دور دوم دولت آقای هاشمی تشکیل شد، سوال این است که چسبندگی به قدرت را چگونه توانستید در حزب حل کنید؟
عطریانفر: اولا حزب وقتی کار سیاسی میکند برای کسب قدرت است؛ این حرف اشتباه است که بگوییم تو فعالیت سیاسی کن ولی کسب قدرت نکن! در رفتار انتخاباتی و رقابتهای سیاسی تمام نیروهای کارآمدی که برای خودشان صلاحیت کافی قائلند، رقابت میکنند تا مسئولیتها را به مثابه قدرت کسب کنند و متکی بر قدرت سیاسی، قدرت قانونگذاری و فعلیت پیدا کنند و اهدافشان را پیش ببرند؛ به عنوان مثال امروز آقای رئیسی برای چه کسب قدرت کرده و چرا جامعه اصولگرایی یکپارچه از ایشان حمایت کردند؟
گرفتاری که از ابتدا ترسیم کردیم این است که، چون ما نمیتوانیم با ۷۰ حزب کشور را اداره کنیم، این تعداد حزب فعال در دو نظریه سیاسی از هم تفکیک میشوند و دو حزب سیاسی میشوند؛ حزب و جبهه یک کار میکنند و هر دو در مقام کسب قدرتاند؛ در این راه، قدرت به دلیل اینکه یک ابزار نیرومند است باید واجد چشمهای نظارتی و کنترلی باشد تا صاحبان قدرت از آن سوءاستفاده نکنند.